جدول جو
جدول جو

معنی جدول بندی - جستجوی لغت در جدول جو

جدول بندی
ساختن دیوارۀ کوتاه بتونی در کنار جوی آب، میدان، پیاده رو، خیابان و امثال آن، کشیدن جدول، رسم کردن جدول بر کاغذ، نهرسازی در کنارۀ خیابان ها
تصویری از جدول بندی
تصویر جدول بندی
فرهنگ فارسی عمید
جدول بندی
جویک سازی، سمیره بندی کشیدن جدول، احداث نهر کوچک. یا جدول بندی خیابان و کوچه. نهرسازی در خیابان و کوچه
فرهنگ لغت هوشیار
جدول بندی((جَ وَ بَ))
نهرسازی
تصویری از جدول بندی
تصویر جدول بندی
فرهنگ فارسی معین
جدول بندی
جدولةً
تصویری از جدول بندی
تصویر جدول بندی
دیکشنری فارسی به عربی
جدول بندی
Tabulation
تصویری از جدول بندی
تصویر جدول بندی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
جدول بندی
tabulation
تصویری از جدول بندی
تصویر جدول بندی
دیکشنری فارسی به فرانسوی
جدول بندی
tablolaştırma
تصویری از جدول بندی
تصویر جدول بندی
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
جدول بندی
جدول بندی
دیکشنری اردو به فارسی
جدول بندی
جدول بندی
تصویری از جدول بندی
تصویر جدول بندی
دیکشنری فارسی به اردو
جدول بندی
টেবুলেশন
تصویری از جدول بندی
تصویر جدول بندی
دیکشنری فارسی به بنگالی
جدول بندی
upangaji jedwali
تصویری از جدول بندی
تصویر جدول بندی
دیکشنری فارسی به سواحیلی
جدول بندی
טַבְלָה
تصویری از جدول بندی
تصویر جدول بندی
دیکشنری فارسی به عبری
جدول بندی
표 작성
تصویری از جدول بندی
تصویر جدول بندی
دیکشنری فارسی به کره ای
جدول بندی
表作成
تصویری از جدول بندی
تصویر جدول بندی
دیکشنری فارسی به ژاپنی
جدول بندی
सारणीकरण
تصویری از جدول بندی
تصویر جدول بندی
دیکشنری فارسی به هندی
جدول بندی
tabulasi
تصویری از جدول بندی
تصویر جدول بندی
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
جدول بندی
การสร้างตาราง
تصویری از جدول بندی
تصویر جدول بندی
دیکشنری فارسی به تایلندی
جدول بندی
tabellering
تصویری از جدول بندی
تصویر جدول بندی
دیکشنری فارسی به هلندی
جدول بندی
tabulación
تصویری از جدول بندی
تصویر جدول بندی
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
جدول بندی
tabulazione
تصویری از جدول بندی
تصویر جدول بندی
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
جدول بندی
tabulação
تصویری از جدول بندی
تصویر جدول بندی
دیکشنری فارسی به پرتغالی
جدول بندی
制表
تصویری از جدول بندی
تصویر جدول بندی
دیکشنری فارسی به چینی
جدول بندی
tabelowanie
تصویری از جدول بندی
تصویر جدول بندی
دیکشنری فارسی به لهستانی
جدول بندی
табуляція
تصویری از جدول بندی
تصویر جدول بندی
دیکشنری فارسی به اوکراینی
جدول بندی
Tabellierung
تصویری از جدول بندی
تصویر جدول بندی
دیکشنری فارسی به آلمانی
جدول بندی
табуляция
تصویری از جدول بندی
تصویر جدول بندی
دیکشنری فارسی به روسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بَ)
دستار و عمامه. (ناظم الاطباء) (آنندراج). مولوی یا عمامه. لغت نامه های فرانسوی می نویسند که توربان متداول در فرانسه به معنی عمامه مأخوذ از کلمه دولبند فارسی است به معنی بند و رشتۀ سرعمامه. سر پایان. مندیل. (یادداشت مؤلف). سرپوش. کلاه. (ترجمه دیاتسارون ص 366) : شمعون در پی او رسید و در گور رفت و دید کفنها جدا نهاده و آن دولبند که برسر او پیچیده بود نبود. (ترجمه دیاتسارون ص 366).
- دولبنددارآغا، یکی از صاحب منصبان دربار سلاطین عثمانی که در مواقع رسمی عمامۀ واگردان سلطان را می برد. (یادداشت مؤلف).
، کمربند و شال کمر. (ناظم الاطباء) (از آنندراج).
- دولبند و بست، طومار جمعبندی زمینی که در آغاز هر سال بسته می شود. (ناظم الاطباء).
، بند. (در کاغذ). (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(بَ)
دهی است از دهستان بخش دیواندرۀ شهرستان سنندج. در 44هزارگزی خاوری سنندج بین راه شوسۀ جدید و قدیم سنندج به سقز با 750 تن سکنه. آب آن از رودخانه و چشمه و راه آن مالرو است. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
تصویری از دول بند
تصویر دول بند
دستار و عمامه
فرهنگ لغت هوشیار
بسته بندی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از جدول بندی کردن
تصویر جدول بندی کردن
Table
دیکشنری فارسی به انگلیسی
بقچه
فرهنگ گویش مازندرانی
مرزبندی، تحدید حدود
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از جدول بندی کردن
تصویر جدول بندی کردن
составлять таблицу
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از جدول بندی کردن
تصویر جدول بندی کردن
دیکشنری فارسی به آلمانی